بارانباران، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

روزهای زندگی مامان وبابا

عکس های جدید قشنگترین دختر دنیا

سلام گلکم بالاخره من اومدم با یه عالمه عکس جدید از روی ماهت . عزیزکم دیگه این روزها غلت میزنی و سینه خیز میری زبون درازی می کنی و با هر آهنگی میرقصی حموم رفتنت هم خیلی با مزه است خلاصه که روز به روز بیشتر خودتو تو دل مامان و بابا جا میکنی واسه همین هم هست که وقت نمیکنم به وبلاگت سر بزنم . خیلی دوست دارم بارانم عکسات هم تو ادامه مطالبه با شب یلدا شروع میشه شیرینترین هندونه دنیا مامان عاشقته شکار لحظه ها عکس های تولد ٦ ماهگیت تو تخت خودت و خونه مادر جون اینم عکس های روز اول عید خونه بابا بزرگ اینم عکس های تولد ٧ ماهگی با مامان و عمه(عکس آخر)  و تکی تو رستوران سی...
12 ارديبهشت 1391

کسر خدمت

سلام دختر گلم ببخش که کسر خدمت دارم همش میخوام بیام برات عکسای جدیدتو بذارم نمی دونم چرا نمیشه عزیزکم خیلی شیرین شدی شصت پاتو میخوری کلی صداهای بامزه در میاری همچنان از خواب بیزاری غذا هم که حسابی میخوری تو چکاپ ماه ششم وزنت ٩ کیلو بود که یه کیلو از حد مجاز بیشتره از بس شکمویی گلم قول میدم تا اخر این ماه عکستو برات بذارم دوست دارم مامانی بیشتر از هر چی تو دنیا
7 فروردين 1391

عکس های جدید باران خانوم

سلام دختر گلم ببخش که دیر به دیر میام مینویسم آخه شما با کارای جالب و شیرینت همه وقتمو پر کردی حتی دیگه وقت نمی کنم برم به خاله هات تو کلوپ سر بزنم . هزار ماشا اله میخندی رو مبل راحتی لم میدی به دوربین لبخند میزنی با عروسک هات به زبون خودت حرف میزنی مامان و بابا رو از بقیه تشخیص میدی وکلی کارای با حال دیگه که دل مامان رو میبره. الان هم که دارم برات مینویسم سپردمت دست بابا باهات بازی کنه تا من کارم تموم بشه فردا شب یلداست واسه همین هندونه گذاشتم اول مطلب راستی یادته گفتم خونه مادر جون زندگی میکنم بالاخره دعاهات و قدم خیرت اثر خودشو گذاشت و خونه خریدم ان شا اله تا ماه دیگه میریم خونه خودمون و عکس های اونجا رو هم برات میزارم. حالا ...
29 آذر 1390

روزهای آخر

سلام مامان جان خوبی عزیز دلم میدونم که حسابی جات تنگ شده والان داری خودت رو برای بیرون اومدن از دنیای کوچیکت و ورود به یه دنیای خیلی بزرگتر آماده میکنی منم دارم خودمو آماده میکنم که به شما کمک کنم که راحت تر وارد این دنیا بشی و با سختی هاش کنار بیای به همین دلیل هم الان تهران هستم دور از بابایی ، که اگه شما خواستی بیای بیرون دیگه دغدغه تولد در شهرستان رو نداشته باشی خیلی تنهایی و دوری از بابا سخته البته از سه شنبه تا جمعه بابا پیش ما بو  و تازه همین دیروز از ما جدا شد  به هر حال من دیگه دارم روز شماری میکنم واسه بغل کردن تو عزیز دلم و میدونم که دیگه نهایتا تا٢٠ روز دیگه روی ماهت رو میبینم ولی ای کاش زودتر بیای چون من دیگه طا...
7 آبان 1390

ورود به نه ماهگی

                                              سلام باران جان خوبی مامانی ؟ عزیزم بعد از سونوگرافی 10 روز پیش دیگه فهمیدم که شما هم آماده و منتظر اومدن تو بغل مامان هستی آخه اون سر کوچیک و نازتو چرخونده بودی به سمت پائین وزنت هم شکر خدا عالی و نرمال بود حتی تونستم اون لب ها و مماخ نازت رو هم ببینم مطمئن هستم که سالم و بسیار زیبائی خدا رو شکر !         دختر قشنگم به سلامتی دو روز پیش...
7 آبان 1390

عکس سیسمونی

سلام دخترم الان که دارم برات مینویسم به لطف خدا 41 روزته و کنار من لالا کردی میدونم یه کم دیر شد ولی بالاخره عکس های سیسمونی آماده شد پس بی حرف اضافه برات میزارم در ادامه مطلب مبارکت باشه گلم   ...
7 آبان 1390

عکس روی ماهت

عزیزم سلام الان که دارم این مطلب رو مینویسم طبق معمول کتارم خوابیدی و من هم ار ترس اینکه بیدار نشی کار و زندگی رو ول کردم و نشستم کنارت عزیزم ! تصمیم  گرفتم عکس ها تو بذارم تو وبلاگت ..... و امیدوارم هر کس به روی ماهت نگاه میکنه ماشا اله یادش نره 1 بدو تولد 3 روزگی ده روزگی 12 روزگی 23 روزگی 40 روزگی ...
7 آبان 1390